بابابابا، تا این لحظه: 39 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 38 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
زینب ثنازینب ثنا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

سه قلوهای مامان

وقتی جای خالی شما پر رنگ تر میشه

سلام گلهای قشنگم. میدونم حالتون خوبه.نگرانتون نیستم...اعتراضی هم به حکمت خدا ندارم و خوب میدونم خدا به من مهربانتر از مادره.....و هیچکسو دیگه مقصر نمیدونم.... این حرفارو گفتم تا یه چیزی که تو دلم هست رو بگم: بهار میشه دختر عمه اتون....درست یه روز قبل از تاریخ اصلی زایمان من که شما باید دنیا میومدین بدنیا اومد.دیشب داشتن فیلم بیمارستانشو خونه ما نگاه می کردن.ناخداگاه غمی به دلم نشست....من بهار رو دوست دارم.بیشتر از شما نباشه کمتر از شما نیست......اما شما نیستین و اون هست...الهی صد و بیست ساله بشه....بهار،باران ،رایان،فاطمه حلما،عارفه،دوقلوها نیکا و یکتا همه همسنای شما هستن....الهی صدوبیست ساله و عاقبت ب خیر بشن...... دلم گرفته از ...
9 ارديبهشت 1396

بارش های بی امان دلتنگی

سلام کوچولوهای قشنگم خوبین مامان.سهم من از مادری کردن تنها خیالی که با شما س تا دارم.فرشته های من ،خیلی دوستون دارم.دلتنگتونم.بی امان و بی رحمانه دلتنگی می باره.در و دیواره خونمون بی رحمانه نبود شما رو فریاد میزنن. حس مادرانه از همون روزی که صدای قلب جنین شنیده میشه تو قلب مامانا جوونه میزنه و من امروز فهمیدم نبود کسایی که باید باشن چ فاجعه ایه. من هرگز نمیتونم فراموشتون کن...عاشقتونم ...کاش حداقل ی بار تو خوابم میومدین.میدونم در حقتون ظلم کردم و ی بار هم نیومدم دیدنتون و خودخواهانه تصمیم گرفتم اما باور کنید تو اون شرایط نمیتونستم. فرشته های من منو ببخشین .اما شما خوب باشین و ب دیدن من بیایین.خیلی دلتنگتونم. دوستتون دارم. ...
5 ارديبهشت 1396

بدون عنوان

سلام گلای مامان...خوبین...روی ماه تک تکتونو می بوسم. دلم میخواست الان پیش من میبودین یا من پیش شما...اما انگار تقسیم شدیم.شما برای اون دنیا و من برای این دنیا. میدونم و مطمئنم حال شما خیلی خوبه فرشته های من...شما الان به خدا و پیامبران و اولیای الهی نزدیک هستین.خیلی نزدیکین برای من دعا کنید.من حق مادری بگردنتون ندارم اما شما بزرگواری کنید و برای من دعا کنید....دعا کنید خدا لیاقت مادر شدن به منو بده.....  
4 ارديبهشت 1396

شما که نیستین میخوام دنیا نباشه

فرشته های من دلم براتون خیلی تنگ شده.اونجا جاتون راحته میدونم...بدونین مامان عاشقتونه  و روزشماری میکنه برای دیدنت.اینو بدونین جای شمارو هیچکس برای من و بابایی پر نمیکنه....شما سه تا یه چی دیگه هستین. برای من و بابایی و بیشتر برای آرامش و صبوری من دعا کنید. خیلی خیلی دوستتون دارم نفسهای مامان تاریخ اصلی تولدتون 27 بهمن 1395 ولی چون سه قلو بودین قرار بود 19 دی ماه بدنیا بیایین .اما در چهارده آبان توبیست و پنج هفته با ی زایمان زودرس طبیعی و وحشتناک دنیا اومدین. فاطمه حسنا کوچکترین شما بود و یک روز زنده موند.ابوالفضل دومی بود و دو روز زنده موند.و زینب ثنا هشت روز و با خوردن ی قطره شیر دوستتون دارم. برام دعا کنید زودتر خد...
3 ارديبهشت 1396

دلتنگی های خوش خیم و بد خیم

سلام کودکانم... امیدوارم مدیران نی نی وبلاگ من را درک کنن. بارش دلتنگیهای من بار دیگر شروع شده و اکنون پنج ماه و هفده رو است که من شما رو سپردم دست خدا. تو این مدت بارها خودمو محاکمه کردم.بارها برای کارها و کوتاهیهایی که تو اون بیست و پنج هفته در مورد شما کردم خودم رو شکنجه کردم.بارها زندگی و من و بابایی تلخ شد... تو این مدت بارها و بارها از نبودن شما دلتنگ شدم...و دلم میخواهد فقط ب جایی دور و دور بروم...و  وقتی برگردم همه چیز تغییر کرده باشد.تو این مدت خیلیها درکم نکردن.و اونهایی هم که ادعای درک کردن داشتن ب جمله های کلیشه ای بسنده کردن. من برای هشت روز مادر بودم.و یه قطره شیر حق مادری من برای فرزند هشت روزه ام... دلم...
3 ارديبهشت 1396